سیگنالها به صورت آنالوگ و یا دیجیتال هستند. در سیگنال آنالوگ، سیگنال به طور پیوسته میباشد که در هر سیگنال تعداد زیادی اطلاعات قرار گرفته است . اطلاعات در سیگنال دیجیتال به صورت دستهای از ارزشهای گسسته (مثلاً یک و صفر) کد گذاری میشود و هر سیگنال دیجیتال حاوی اطلاعات خاص است.
اطلاعات موجود در سیگنالهای آنالوگ ممکن است هنگام انتقال با نویز مخلوط شوندو در این صورت نویز وارد شده به هر سیگنال باعث میشود تا اطلاعات زیادی که در آن سیگنال است از بین رود در حالی که، در سیگنالهای دیجیتالی نویز های وارد شده به سیگنال اگر پایین باشد تأثیری بر رو سیگنال ندارد و اگر نویز از حد آستانه بالاتر رود، اطلاعات موجود در سیگنالهای دیجیتال از بین میرود و در سیگنالهای دیجیتال یا سیگنال کامل فرستاده میشود و یا اصلاً ارسال نمیگردد. این نویزهای مقاومتی نشان دهنده مزیت کلیدی سیگنالهای دیجیتال نسبت به آنالوگ میباشد.
جیمز لیندسی در سال ۱۸۳۲ یک نمایش کلاسی از تلگراف بدون سیم برای دانشجویانش برگزار کرد. در سال ۱۸۵۴ او قادر به مخابره از طریق مصب رود تِی از شهر داندی در اسکاتلند به وودهون بود که مسافتی حدود دو مایل (۳ کیلومتر) است. او از آب به عنوان دالان مخابراتی استفاده کرد. گوگلیلمو مارکونی در دسامبر ۱۹۰۱ مخابرات بی سیمی بین سنت جانز در نیوفندلاند (کانادا) و پولدهو در کورنوال (انگلیس) ایجاد کرد که جایزه نوبل سال ۱۹۰۹ در رشته فیزیک را از آن خود کرد (که او این جایزه را با کارل براون سهیم شد). البته مخابرات رادیویی در سطح محدود را نیکولا تسلا در سال ۱۸۹۳ در انجمن ملی نور الکتریکی معرفی کرده بود. جان لوگی برد در ۲۵ مارس ۱۹۲۵ توانست انتقال تصاویر متحرک را در یک فروشگاه زنجیرهای در لندن نشان دهد. وسیله بِرد بر دسیک نیپکو استوار بود و بنابر این به عنوان تلویزیون مکانیکی معروف شد. اینها اساس پخش برنامههای آزمایشی بنگاه سخنپراکنی بریتانیا (BBC) شد که در ۳۰ سپتامبر سال ۱۹۲۹ آغاز شد. اما در سراسر قرن بیستم تلویزیون به اشعه لامپ کاتدی که کارل براون اختراع کرده بود، وابسته بودند. اولین نوع از چنین تلویزیونی که قول داده شده بود به نمایش درآید توسط فیلو فارنزورس ساخته شد و در ۷ سپتامبر ۱۹۲۷ به خانواده او نمایش داده شد.
ادامه مطلب ...مخابرات بخش مهمی از جامعه مدرن است. در سال ۲۰۰۶ تخمین زدهاند که سود سالانه صنعت مخابرات ۲/۱ تریلیون دلار است که جزو ۳٪ سود خالص جهان (نرخ تبادل اداری) قرار دارد.
شرکتها در سطح اقتصاد خرد از مخابرات، برای ایجاد امپراتوریهای جهانی استفاده کردهاند. این در مورد خرده فروشی شبکهای Amazon.com واضح است. اما طبق نظر ادوارد لنرت، حتی یک خرده فروش معمولی مثل وال-مارت نیز با استفاده از مخابرات بهتر در زیر ساختهایش به سود بیشتری در مقایسه با رقبایش دست پیدا کردهاست. صاحب خانهها در شهرها در سراسر جهان از تلفن هایشان برای انجام سرویسهای خانه از تحویل پیتزا گرفته تا سیم کش استفاده میکنند. حتی جوامع فقیر نیز برای استفاده از تلفن به خاطر مزیتهای آن تشویق شدهاند. در ناحیه نارشینگدی بنگلادش، روستاییهای جدا از هم از تلفنهای همراه برای ارتباط مستقیم با عمده فروشان و معامله بهتر کالاهایشان استفاده میکنند. در ساحل عاج، تولید کنندگان قهوه از تلفن همراه برای دنبال کردن ساعتی تغییرات قیمت قهوه استفاده میکنند و محصولاتشان را با بهترین قیمت میفروشند. لارنس هندریک رولر و لئونارد ویورمان در سطح اقتصاد کلان ارتباط علّی را بین زیر ساختهای مناسب مخابراتی و رشد اقتصادی پیدا کردهاند. بعضیها ارتباطی را بین آنها بیان میکنند اما برخی عقیده دارند این ارتباط علّی نیست. با توجه به مزایای اقتصادی زیر ساختهای مناسب مخابراتی، این نگرانی فزاینده در باره جدایی دیجیتالی وجود دارد. زیرا همه جمعیت جهان دسترسی برابری به سیستمهای مخابراتی ندارند. یک تحقیق در سال ۲۰۰۳ توسط اتحادیه بین المللی مخابراتITU))) مشخص کرد که حدود یک سوم کشورها کمتر از ۱ اشتراک تلفن همراه برای هر ۲۰ نفر و یک سوم کشورها ۱ اشتراک خط ثابت برای هر ۲۰ نفر دارند. در مورد دسترسی به اینترنت، تقریباً نیمی از کشورها ۱ از ۲۰ نفر امکانات اینترنت دارند.از این اطلاعات و اطلاعات آموزشی، سازمانITU توانست شاخصی را ایجاد کند که توانایی کلی شهروندان به دستیابی و استفاده از اطلاعات و تکنولوژی ارتباطات را مشخص کرد. کشورهایی مانند سوئد، دانمارک و ایسلند با استفاده از این اطلاعات بالاترین رتبه را داشتند در حالیکه کشورهای آفریقایی مانند نیجر، بورکینا فاسو و مالی پایین تین رتبه را کسب کردند.
اشکال اولیه مخابرات شامل سیگنالهای دود و طبل بودند. طبل را بومیهای آفریقا، گینه نو و آمریکای جنوبی استفاده میکردند در حالیکه سیگنالهای دود را بومیهای آمریکای شمالی و چین استفاده میکردند. بر خلاف تصور این سیستمها معمولاً هدفشان بیش از تنها آگاهی از مکان اقامت بود. در قرون وسطی حلقههایی از آتش را بر سر تپهها ایجاد میکردند. تا پیغامی را مخابره کنند. در قرون وسطی، حلقههای آتش این نکته منفی را داشتند که تنها میتوانستند قطعه کوچکی از اطلاعات را منتقل کنند، بنابراین معنای پیغامی مانند «دشمن دیده شد» باید از قبل مورد توافق قرار میگرفت. یکی از موارد قابل توجه استفاده از آنها در طول جنگ اسپانیا بود که یک حلقه آتش پیغامی را از بندر پلای موت به لندن فرستاد.در طول تاریخ در بعضی از فرهنگها کبوترهای خانگی برای ارسال خبر مورد استفاه قرار میگرفتند.ایستگاههای کبوتری فکری است که ریشه ایرانی دارد، و همچنین رومیها نیز برای کمک به ارتش خود از آن استفاده میکردند.فرانتینوس میگوید که ژولییوس سزار از کبوتر به عنوان پیک در فتح گل(کشور باستانی فرانسه) استفاده میکرد. یونانیان اسامی برندههای بازیهای المپیک را به این طریق به شهرهای مختلف میفرستادند. تا قبل از آمدن تلگراف، این روش از ارتباطات بین تجار و سرمایه دارها رایج بود.دولت هلند در اوایل قرن ۱۹ با کمک پرندههایی که از بغداد میآورد، از این سیستم در جاوه و سوماترا استفاده میکرد. رویتر در سال ۱۸۴۹ از پیکهای کبوتری برای اطلاع از قیمت سهام کالاها بین آخن(شهری در آلمان) و بروکسل استفاده میکرد، شیوهای که تا آمدن تلگراف رایج بود. کلاد چاپ، مهندس فرانسوی، در سال ۱۷۹۲ اولین سیستم تلگرافی بصری ثابت (خط مخابره به وسیله علایم(سمافور)) را بین لیل و پاریس ساخت. البته سمافور نیازمند کاربران متخصص و برجهای گران در فواصل ده تا سی کیلومتری (شش تا نوزده مایل) بود. در رقابت با تلگراف الکتریکی، آخرین خط تجاری آن در سال ۱۸۸۰ از رده خارج شد.
یکی از عوامل توسعه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی، گسترش همه جانبه آموزش و تربیت نیروی انسانی متخصص و کارآمد می باشد. از دهه 1960 میلادی به بعد به سبب تحول در مفهوم توسعه ، جایگاه تعلیم و تربیت در توسعه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی متحول شده است و تربیت نیروی انسانی جایگاه ویژه ای یافته است و اگر جامعه ای بخواهد نظام اقتصادی ، صنعتی ، سیاسی و اجتماعی خویش را دگرگون سازد و آن را با مقتضیات و نیازمندی های جدید همساز نماید، ناچار است که سیاست جامعی در توسعه نیروی انسانی داشته باشد، و این میسر نیست مگر اینکه از نظام تعلیم و تربیت متوقع بود .
منبع:تلنا - وبگاه تحلیلی خبری دنیای مخابرات
ادامه مطلب ...
اگه گفتید فرق واحد پول ایران و انگلیس چیه؟
در انگلیس شما یک کیف اسکناس می برید و با آن یک ماشین می خرید، اما در ایران شما یک ماشین اسکناس می برید و با آن یک کیف می خرید.
اگر گفتید فرق گردش در تهران و پاریس چیه؟
در پاریس هر وقت شما خواستید گردش کنید از ماشین پیاده می شوید و در تهران هر وقت شما خواستید گردش کنید سوار ماشین می شوید.
اگر گفتید فرق یک مجرم در ایران با یک مجرم در جاهای دیگه چیه؟
در همه جا آدم اول جرمش معلوم می شه و بعد زندانی میشه، در ایران اول زندانی میشه بعد جرمش معلوم میشه
اگه گفتید فرق یک تخم مرغ در تهران و در مسکو چیه؟
در مسکو اگر تخم مرغ را زیر مرغ بزارین بعد از ۲۱ روز احتمالا یک جوجه از تخم میاد بیرون ، اما در تهران پس از ۲۱ روز ممکن است از تخم مرغ هر موجودی بیرون بیاد، مثلا یک شتر.
سلام دخترا
روزتون مبارک
امیدوارم
مثل حنا با مسئولیت،
مثل کوزت صبور،
مثل ممول مهربون ،
مثل جودی شادو سرزنده
ومثل سیندرلا خوشبخت بشید...
_________
خداوند لبخندی زد و از لبخندش دختر افریده شد لبخند زیبای خداوند روزت مبارک
|
و شکل دگرگون شدة آن وارد زبان عامة ما شده است؟
به نمونههای زیر توجه کنید:
زِ پرتی: واژة روسی Zeperti به معنی زندانی است و استفاده از آن یادگار زمان قزاقهای روسی در ایران است در آن دوران هرگاه سربازی به زندان میافتاد دیگران میگفتند یارو زپرتی شد و این واژه کم کم این معنی را به خود گرفت که کار و بار کسی خراب شده و اوضاعش دیگر به هم ریخته است.
ادامه مطلب ...
یه روز مسوول فروش ، منشی دفتر ، و مدیر شرکت برای ناهار به سمت سلف قدم می زدند…
یهو یه چراغ جادو روی زمین پیدا می کنن و روی اون رو مالش میدن و جن چراغ ظاهر میشه…
جن میگه: من برای هر کدوم از شما یک آرزو برآورده می کنم…
منشی می پره جلو و میگه: اول من ، اول من!
من می خوام که توی باهاماس باشم ، سوار یه قایق بادبانی شیک باشم و هیچ نگرانی و غمی از دنیا نداشته باشم !
پوووف! منشی ناپدید میشه ....
بعد مسوول فروش می پره جلو و میگه: حالا من ، حالا من!
من می خوام توی هاوایی کنار ساحل لم بدم ، یه ماساژور شخصی و یه منبع بی انتهای نوشیدنی ! داشته باشم و تمام عمرم حال کنم ...
پوووف! مسوول فروش هم ناپدید میشه…
بعد جن به مدیر میگه: حالا نوبت توئه…
مدیر میگه: من می خوام که اون دو تا هر دوشون بعد از ناهار توی شرکت باشن
نتیجه اخلاقى اینکه همیشه اجازه بده که رئیست اول صحبت کنه !
سلام . خودم خیلی منتظر این کنسرت بودم . خبر دادم تا دوستانی که علی رو دوست دارن اجراش و از دست ندن . خوش باشید
ادامه مطلب ...یک شرکت بزرگ قصد استخدام یک نفر را داشت. بدین منظور آزمونی برگزار کرد که یک پرسش داشت. پرسش این بود:
شما در یک شب طوفانی در حال رانندگی هستید. از جلوی یک ایستگاه اتوبوس میگذرید. سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند:
تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دور افتاده برده شد او با بیقراری به درگاه خداوند دعا می کرد تا او را نجات بخشد او ساعتها به اقیانوس چشم می دوخت تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمی آمد.
سرآخر ناامید شد وتصمیم گر فت که کلبه ای کوچک خارج از کلک بسازد تا از خود و وسایل اندکش را بهتر محافظت نماید . روزی پس از آنکه از جستجوی غذا بازگشت خانه کوچکش را در آتش یافت دود به آسمان رفته بود بدترین چیز ممکن رخ داده بود او عصبانی و اندوهگین فریاد زد:
<< خدایا چگونه توانستی بامن چنین کنی ؟ >>
صبح روز بعد او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک میشد از خواب برخاست آن می آمد تا
اورا نجات دهد.
مرد از نجات دهندگانش پرسید : چطور متوجه شدید که من اینجا هستم ؟
آنها در جواب گفتند : << ما علامت دودی را که فرستادی دیدیم . >>
آسان می توان دلسرد شد هنگامی که بنظر میرسد کارها به خوبی پیش نمیروند اما نباید امیدمان را از دست دهیم زیرا خدا در کار زندگی ماست حتی در میان درد و رنج .
وقتی این عکس و دیدم دلم لرزید ...
چه سرنوشت غم انگیزی ، که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس میبافت ولی به فکر پریدن بود
من تو دو خطیم آری ، موازیان به ناچاری
که هر دو باورمان ز آغاز به هم نرسیدن بود